یارو با زنش میره پیك نیك. زنش میگه: بشینیم زیر اون درخت
یارو میگه نه! همین وسط جاده امنتره! زود پتو رو بنداز!
زنش میگه: آخه اینجا ماشین میزنه بهمون!
ولی یارو با اصرار وسط جاده پتو رو پهن میکنه و دو نفری میشینند وسط جاده!
بعد از مدتی یه كامیون میاد طرفشون هر چی بوق میزنه
اونا از جاشون تكون نمیخورن، كامیونه هم فرمونو میپیچونه میره تو درخت.
یارو به زنش میگه: دیدی گفتم وسط جاده امنتر!
اگه زیر اون درخت بودیم الان هر دومون مرده بودیم
یارو میگه نه! همین وسط جاده امنتره! زود پتو رو بنداز!
زنش میگه: آخه اینجا ماشین میزنه بهمون!
ولی یارو با اصرار وسط جاده پتو رو پهن میکنه و دو نفری میشینند وسط جاده!
بعد از مدتی یه كامیون میاد طرفشون هر چی بوق میزنه
اونا از جاشون تكون نمیخورن، كامیونه هم فرمونو میپیچونه میره تو درخت.
یارو به زنش میگه: دیدی گفتم وسط جاده امنتر!
اگه زیر اون درخت بودیم الان هر دومون مرده بودیم